English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7305 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
questionary U پرسش نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
circularize U پرسش نامه فرستادن
status enquiry U پرسش نامه وضعیت
Other Matches
interrogatively U بشکل پرسش بطور پرسش
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
queried U پرسش
question U پرسش
items U پرسش
item U پرسش
test item U پرسش
query U پرسش
questions U پرسش
queries U پرسش
querying U پرسش
questioned U پرسش
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
cross-examined U پرسش کردن از
cross-examine U پرسش کردن از
indirect question U پرسش غیرمستقیم
interrogatively U ازراه پرسش
oblique question U پرسش غیرمستقیم
question mark U پرسش نشان
point of interrogation U نشان پرسش
in an interrogatory tone U با لحن پرسش
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
interogation mark U نشان پرسش
question marks U پرسش نشان
cross-examines U پرسش کردن از
poseurs U پرسش دشوار
poser U پرسش دشوار
posers U پرسش دشوار
questtioningly U پرسش کنل
floorer U پرسش سخت
questioningly U پرسش کنان
inquiries U پرسش بازجویی
question U تردید پرسش
poseur U پرسش دشوار
leadingquestion U پرسش راهنما
questioned U تردید پرسش
cross-examining U پرسش کردن از
item analysis U تحلیل پرسش
item difficulty U دشواری پرسش
item selection U پرسش گزینی
cross-examinations U پرسش و مقابله
cross-examination U پرسش و مقابله
item validity U اعتبار پرسش
questions U تردید پرسش
interrogator U پرسش کننده
interrogators U پرسش کننده
catechise U از راه پرسش
debrief U پرسش کردن
inquiry U پرسش بازجویی
debriefed U پرسش کردن
debriefs U پرسش کردن
catechize U از راه پرسش
catechist U ازراه پرسش
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions U غرق پرسش کردن
catechize U از راه پرسش یاددادن
leading question U پرسش راهنمایی کننده
catechise U از راه پرسش یاددادن
this very question U دقیقا همین پرسش
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
open ended question U پرسش باز پاسخ
quizzes U شوخی پرسش و ازمون
quiz U شوخی پرسش و ازمون
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
enquired U پرسش کردن جویا شدن
inquired U پرسش کردن جویا شدن
enquires U پرسش کردن جویا شدن
inquire U پرسش کردن جویا شدن
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
inquisitorial U مقرون به سخت گیری در پرسش
inquires U پرسش کردن جویا شدن
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
status enquiry U پرسش درخصوص وضعیت مشتری
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to p any one with question U کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
to p angone with questions U با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
dogmatism U دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly U تحقیق کنان پرسش کنان
carrier U نامه بر
manifesting U نامه
post boy U نامه بر
manifested U نامه
carriers U نامه بر
breve U نامه
manifest U نامه
epistles U نامه
epistle U نامه
manifests U نامه
letter U نامه
letters U نامه
correspoundence U نامه ها
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
stemma U نسب نامه
surety bond U تضمین نامه
bail bond U ضمانت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
swamped with letters U غرق نامه
bill of divorce U طلاق نامه
statement of a claim U افهار نامه
pursuivant U نامه رسان
bill of sale U بیع نامه
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
bill of lading U بار نامه
pigeongram U نامه کبوتر
bill of indicment U ادعا نامه
registered letter U نامه سفارشی
passionary U شهادت نامه
bill of exception U اعتراض نامه
packet boat U کشتی نامه بر
road book U راه نامه
swearing formula U قسم نامه
letter writer U نامه نگاری
decameron U داستان نامه
byelaw U ایین نامه
credential U استوار نامه
corrigenda U غلط نامه
concordat U موافقت نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concession deed U امتیاز نامه
collins U نامه پر سود
circular letter U نامه اداری
certificate of incorporation U شرکت نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
deed of conveyance U صلح نامه
deed of endowment U وقف نامه
formulary U دستور نامه
gender tree U شجره نامه
passionary U مصیبت نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
guaranty U ضمانت نامه
escape chit U امان نامه
epistoler U نامه نویس
demand note U مطالبه نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of gift U هبه نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
light list U چراغ نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
Recent search history Forum search
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0server can be brought online
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com